روزگاری خواهد رسید ....
همچنان که در آغوش دیگری خفته ای ،
به یاد من ستاره ها را خواهی شمرد تا آرام شوی
دلت هوایم را خواهد کرد
به یاد خواهی آورد باهم بودن هایمان را
به یاد خواهی آورد خنده هایم را
به یاد خواهی آورد اشک هایم را
به یاد خواهی آورد حرف هایم را
مطمئنم در آن لحظه در دلت می گویی: دلتنگت شده ام
***
فــــاصـله هـــرچقــــدر هــــم کــــم و کـــوچیـــک بـــــاشه ... بـــــازم بــــزرگـــه ؛ به دکمه اســـپــیـــس روی کیبــــوردت نگــــاه کــن ...!!!
***
حــواسم را پرت کرده ای ... آنقـــــــــدر دور ...
که دیگر ... یــادم نیست
" تو " رفته ای و " من " ... حـــــــواسم نیست !
***
آنکه دوستش داشتم آدم باگذشتی بود((حتی ازمن هم گذشت ))
***
هنوزهم گاهی دلتنگ میشوم نه برای تو برای کسی که فکرمیکردم تویی
***
آه ای سنگ صبور
کاشکی صبر تو بود در دل من
کاشکی مهر تو بود در دل او
تا ک این غم نشود حاصل من
***
امشب دلم میخواهدت تا غصه هارا سرکنم
تا با تبسم های تو لبخند را از بر کنم
دستی ب موهایت برم در چشمهایت بنگرم
شاید رود خواب از سرم تا با تو شب را سر کنم...
***
اگر غم دوری بگذارد
از غربت نگاه
و دستهای نیازی ب آسمان
و عشقی نزدیکتر از پیراهن
قصه ها خواهم ساخت
***
وقتی به هــــــــــــوای دیدنت
قلـــــــــــــــب ابرها هم
تند تند می تپد
یاد تو
مثل چیزی
... شبیه یک قطره بــــــــــــــــــاران
بر لبهای خشک و ترک خورده ام
لیـــــــــــــــز می خورد !!!!