اس ام اس جدید عاشقانه غمگین سر کاری طنز

مرجع اس ام اس و عکس عاشقانه

اس ام اس جدید عاشقانه غمگین سر کاری طنز

مرجع اس ام اس و عکس عاشقانه

اس ام اس جدایی و دوری جدید

 

 

 

کاش میشد بر جدایی خشم کرد / شاخه های نسترن را با تواضع پخش کرد / کاش میشد خانه ای از مهر ساخت / مهربانی را در آن سرمشق کرد


یک لحظه بیبن با من چه کردی
همه احساسمو بازیچه کردی
جدایی را تو کردی من نکردم
زدی تیر به قلبم رد نکردی ، .


ابرهای بارانی چشمانم از بس باریدند ، همچون چاه چشمان عروسک هاییم خشکیدند . پایان جدایی کجاست .

کاش میشد بر جدایی خشم کرد / شاخه های نسترن را با تواضع پخش کرد / کاش میشد خانه ای از مهر ساخت / مهربانی را در آن سرمشق کرد

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

یک لحظه بیبن با من چه کردی
همه احساسمو بازیچه کردی
جدایی را تو کردی من نکردم
زدی تیر به قلبم رد نکردی ، .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ابرهای بارانی چشمانم از بس باریدند ، همچون چاه چشمان عروسک هاییم خشکیدند . پایان جدایی کجاست .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

کاش به جای جدایی مردن بود ، چون مردن یک لحظه است و جدایی ذره ذره مردن

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

به چشم خسته ی من آسمون سنگ شده ، لعنت به این جدایی دلم برات تنگ شده

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

آنکه بین من و تو شام جدایی آورد ، می کنم نفرینش ، یا الهی ، بکنش چون من زار ، پیش معشوقش خار ، هر دو چشمانش تار ، تا بداند چه به من می گذرد ، از غم دوری آن چشم عزیز

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

معلمم گفت الف ، گفتم او ، گفت ب ، گفتم با او ، گفت پ ، گفتم پیش او ، گفت ج ، خواستم بگویم جدایی ، گفت نگو

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تو دنیا از ۳ آهنگ خوشم نمیاد بشنوم ! صدای کودکی را از بی مادری ، صدای مجرمی را از بی گناهی ، صدای عاشقی را از جدایی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

از باد پرسیدم پایان کار عشق چیست ؟ سری تکان داد و گفت نفرین بر این جدایی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

مرا اینگونه باور کن ، کمی تنها کمی بی کس ، کمی از یادها رفته ، خدا هم ترک ما کرده ، خدا دیگر کجا رفته ؟ نمیدانم مرا آیا گناهی هست ؟ که شاید هم به جرم آن ؛ غریبی و جدایی هست

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دوستی من و تو دوستی شاخه و برگ است ، و جدایی برگ از شاخه مرگ است

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تا نباشد جدایی ها کـــ ـس نداند قدر یاران ، کویر خشک می داند بهای قطره ی باران

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

می نالم از جدایی ای نازنین کجایی ، سوزم ز هجرت ای بهترین کجایی ، در باغ آرزوها دیگر گلی نمانده ، در حسرت گل هستم ای باغبان کجایی ؟

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

فریاد زدم بدونی بیزارم از جدایی ، دلم برات تنگ شده عزیز دل کجایی ؟

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تو را دوست داشتم ولی افسوس که در دادگاه زمانه مرا محکوم به جدایی کردی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

گرچه راه قیامت پر خطر است ، اما جدایی ز دوستان قیامتی دگر است

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

پرستوها چرا پرواز کردین ، جدایی را شما آغاز کردین ، جدای بی وفایی قهر و دوری ، همه باشند گناه آشنایی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

در حسرت دیدار تو ام گفتم تا بدانی / از من تا تو صد سال راه است و جدایی / حال شب است و غم و تنهایی / افسوس که نیست برایمان هیچ راه وصالی .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

چشمامو وقف تو کردم ، دل به خلوت تو بستم ، هم ترانه پس کجایی ؟ من که مردم از جدایی ، دل شکسته و غریبم ، جون میدم اگه نیایی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ما که در یاد همیم از چه جداییم / کی شود بار دگر گرد هم آییم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

می گویند سه چیز زاده ی عشق نیست : جدایی ، سفر ، فراموشی ، ولی آن زمان که تو مرا تنها گذاشتی و فراموشم کردی من لحظه لحظه عاشقت شدم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

می بوسیمت سه تایی / من و غم و تنهایی / امان از این جدایی / دلتنگتم خدایی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دلگیرم از تمام الفبای بی کسی ، به خصوص این پنج حرف : ج د ا ی ی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

نه بلبل خواهد از بوستان جدایی / نه گل دارد خیال بی وفایی / اگر گفتی مرا الان چه حالی است / میان قلب من جای تو خالی است

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دلتنگیهایم از دوری توست ، تو که در آن غروب جدایی تنها ، مسافر جاده ها شدی و کوله بارت را پر از یاس های سپید کردی تا بهای هنگفت عشق را بپردازی و عاشقانه بازگردی ، من چشمانم را به امتداد جاده دوخته ام ، می دانم که روزی خواهی آمد ، آن روز که عشق نایاب ترین عنصر زندگی انسانهاست

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دراین دنیا نکردم من گناهی / فقط کردم به چشمانت نگاهی / اگر باشه نگاه من گناهی / مجازاتم بکن غیر از جدایی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

آری فاصله ها کار خود را کرد / من و تو رو از هم جدا کرد

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

وقتی دوتا دوست با هم صمیمی اند ، مرگ فقط یکی را داغدار می کند ولی جدایی هر دوتا رو !

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد